ما فکر می کنیم که در بستر خوب هستیم.مردان آموخته اند که دلگرمی تقریباً حلال تمام مشکلات است. شما ممکن است مرتکب یک اشتباه محض شوید اما تا زمانی که دلگرم باشید ، همه چیز خوب به نظر خواهد رسید.شاید این مطلب توضیحی برای علت عدم شناخت ما از کارهایمان در بستر باشد،در حالیکه فکر می کنیم همه چیز را می دانیم.
آرایش غلیظ یک ضدحال است.من جزء آندسته از مردانی هستم که چهره طبیعی را همیشه تحسین می کنم و اگر آرایش نیز به اندازه و مناسب باشد نتیجه اش فوق العاده خواهد بود.اما چیزی که هرگز نباید اتفاق بیافتد استفاده بیش از اندازه است:رنگ کاری بسیار زیاد یا انجام سرسری آرایشی که بالقوه خوب است.با گذشت زمان ، آرایش به زمین تشبیه می شود که با قرار گرفتن در معرض تغییرات آب و هوایی فرسوده می شود.هنگام صبح هیچ چیز وحشتناک تر از آرایشی نیست که از شب باقیمانده باشد.
شما هرگز مشغله های ورزشی ما را درک نخواهید کرد.من زنانی را می شناسم که ورزش را دوست دارند.اما آیا ذهن آنها نیز به اندازه مردان مشغول ورزش است؟من هر روز مطالعه ورزشی دارم و آمار را بررسی می کنم و با خواهرانم در مورد تیم های دانشگاه ویرجینیا و کالج بوستون ـکه آنها در آنجا درس می خوانند ـ گفتگو می کنم.اگر زنان اینگونه درگیر ورزش شوند دلیلی ندارد کمتر از مردان بدانند.من فقط بر این باورم که مردان بیشتر از زنان درگیر مسائل ورزشی هستند.
تو تنها کسی نیستی که بعد از جدایی خرید-درمانی می کنی.من هر وقت که مشکلات عاطفی و احساسی داشتم به خرید رفته ام.پوشیدن لباس های نو به من اعتماد به نفس می دهد.خرید کردن جنبه های اجتماعی نیز دارد زیرا شما معمولاً با دوستان هستید ، با خریداران دیگر و فروشندگان مختلف معاشرت می کنید.شما در گذشته پول زیادی خرج نامزد سابقتان کرده اید ؛ حال وقت آن است که مقداری هم پول خرج خودتان کنید.او اینگونه فکر می کند
ما بعضی وقتها فکر می کنیم که زنان دیوانه اند ، اما این فکر فقط به این خاطر است که کار خودمان را راحت کنیم.وقتی من قبول کردم که زن ها دیوانه اند (پیرمردان زیادی سالها بر آن اصرار داشتند)احساس کردم که یک فشار بزرگ از روی من برداشته شد.من دیگر برای آن نوع رفتار زنان که برایم قابل درک نبود ، دلیل تراشی نمی کردم. فقط وقتی که من این رفتارها را از فکرم خارج کرده و به عنوان "دیوانگی" فراموش می کنم، تحمل آن آسان تر می شود. ما واقعاً زنان را دیوانه نمی دانیم،ما این را می گوییم فقط برای اینکه از فکر کردن به مسخره بازی های آنها راحت شده و به کار خودمان مشغول شویم.
ناز خود را پشت در بگذارید.مردان از کمک به نامزدهایشان در مسائل عاطفی احساس شادمانی می کنند.اما اگر در همان اوایل رابطه لوس بازی در بیاورید،مرد ممکن است دلزده شود.همچنین ناز کردن باعث فشار آمدن و آسیب به رابطه شده و ممکن است از همان ابتدا نابود شود.
ما مردان جوان، از تعهد می ترسیم.تعهد به این معناست که من حکم داده ام زنی را که انتخابش کرده ام مناسب بوده و هیچ کس دیگری در زندگی من وجود نداشته باشد.تعهد به این معناست که من شریک روحی ام را یافته ام، من استوار هستم، و هیچ برگشتی در کارم نیست.من شما را نمی دانم اما تعهد خیلی سنگین است.من فکر می کنم که جمله قدیمی "دختران زودتر از پسران بالغ می شوند" در اینجا نمود پیدا می کند.تعهد نشانه ای از بلوغ است که برای بعضی از ما زیاد طول می کشد.
اعتمادبه نفس در اتاق خواب یک عنصر کلیدی است.می دانم که اگر دختری در بستر اعتماد به نفس نداشته باشد، آشفته شده و احساس ناراحتی می کند.بهترین کار این است که مانند مجرب ها رفتار کنید و هیچ سؤالی نپرسید.من یاد نصیحتی می افتم که پدرم وقتی من و خواهرانم را در اقامتگاه ساحلی لوکس مخفیانه به زمین تنیس "مخصوص اعضا" می برد به ما گفت.وقتی که ما مشغول بازی بودیم مأموران امنیتی با دقت نگاه می کردند و پدرم می دید که ما مضطرب هستیم:"طوری عمل کنید که انگار جای شما همین جاست،در آنصورت هیچ کس سؤالی از شما نخواهد پرسید".مطمئن باشید،این روش عملی شد.
بعضی اوقات ما مردان ، بدخلقی شما را در تنش پیش از قاعدگی سرزنش می کنیم.اما اگر باهوش باشیم آنرا به زبان نمی آوریم.راستش، بعضی وقتها عصبانیت زن به نظر می رسد دارای علت هورمونی باشد.من به دختری که یک روز به روی من می خندد و یک هفته بعد وقتی که همان چیز را به او می گویم سرم را می شکند چیزی گفته ام.اما من نیاموخته ام که او در حال تنش قبل از قاعدگی است و من نباید همه چیز را بدتر کنم.
ما حسودی می کنیم چون بیمناک هستیم.اگر مردی اینگونه احساس کند که سزاوار زنی نیست یا برای او خیلی مناسب نیست، به راحتی حسادت کرده و نگران می شود که ممکن است او را از دست بدهد.از طرف دیگر، من اعتراف می کنم که دخترانی را که به آنها علاقه مند بودم عمداً می کوشیدم حس حسادتشان را برانگیزم.
ما ازدیدن تلاش زنان برای شبیه مرد ها شدن، نفرت داریم.توجیه پذیر نیست که من و رفقایم کلمات و زبانی را ابداع کرده و سپس مانند بچه محصل ها به آن بخندیم.توجیه ناپذیر تر از آن چیست؟زمانی است که یک شخص ثالث بدون اینکه بتواند می خواهد از آن استفاده کند.این کاری بود که یکی از دوست دخترهای قبلی من انجام داد.من و دوستانم در این باره بحث می کردیم که او چطور سعی می کند که مانند ما حرف بزند، تا کار به آنجا رسید که هرکلمه ای از آن زبان را که او استفاده می کرد من به خشم می آمدم.
ما به پوشش شما توجه می کنیم.مطمئن شوید لباسی که می پوشید با کاری که انجام می دهید متناسب است.اگر دختری کفش های پاشنه بلند پوشیده باشد من سعی میکنم زیاد او را پیاده نبرم.من همچنین دخترانی را دیده ام که رفتار های نا مناسب دارند مثلا بعضی ها برای شرکت در رویدادهای ورزشی هم کفش پاشنه بلند می پوشند،
ما مردان جوان ، اغلب شدیدا فیلم بازی می کنیم. بعضی اوقات من طوری رفتار می کنم که گویی فلان دختر هیچ شانسی برای نزدیک شدن به من ندارد ، در حالیکه قلبا می خواهم او را تصاحب کنم . من عمدا در مقابل آنها به دختران دیگر بیشتر توجه می کنم و به آنها می گویم که دختران دیگر چقدر جذاب هستند.من خودم را واقعاً بسیار مشکل پسند جلوه می دهم.سپس کاملاً مهربان شده و تمام توجه خود را روی دختری متمرکز می کنم که فکر می کرد، هیچ شانسی ندارد.
جادوی فکر بزرگ